گزارش

نیکبخت و ۲۵ سال سیاهی

 نیکبخت، بانویی‌که در اوج جوانی قرار داشت و هنوز ۲۵ سال سن داشت، ۲۵ سال دیگر را در زندان خانگی برادرش که مملو از کثافات بود، را سپری کرد. او جرم سنگینی نداشت که این همه بهای سنگین را بپردازد،‌ بلکه فقط ناشی از اختلافات خانوادگی بود که نیکبخت را با چنین سرنوشتی سردچار کرد.
پرسش این‌جاست که چه چیزی باعث شد تا نیکبخت چنین بدبختی و بدسرنوشتی را تجربه کند؟ این را تقریبا همه می‌دانند که به‌دلیل اختلافات خانوادگی او سیه‌روزی را ببنید، اما واقعیت پیچیده‌تر از این است. طبق بررسی‌های انجام‌شده، نیکبخت به‌دلیل ناباروری از سوی همسرش بعد از چهار سال طلاق داده می‌شود و پس از آن او به خانه‌ی برادرش می‌آید.
شاید نیکبخت فکر می‌کرد، خانه‌ی برادر امن‌ترین مکان برای زندگی آبرومندانه باشد، اما هرگز چنین سرنوشتی را پیش‌بینی نکرده بود که با چنین روزی گرفتار خواهد شد.
برادرش از آمدن نیکبخت خوشحال نمی‌شود، به‌خاطر این‌که همسرش طلاق داده و زنان دیگری‌که در این حویلی زندگی می‌کردند، با آمدن او مخالفت می‌کنند و این باعث می‌شود که او را طعنه و شکنجه کنند و سرانجام، نیکبخت را در یک اتاقی در گوشه‌ای حویلی زندانی و درب را به‌روی او دایمی می‌بندند. طی ۲۵ سال گذشته، محیط این اتاق در حدی آلوده شده بود که حیوان هم گذاره نمی‌توانست.
در این مدت، نیکبخت نه روی آفتاب ره دیده بود، نه لباس تبدیل می‌کرد، نه حمام و نه هم آبی برای وضوح گرفتن در اختیار نداشت. شب‌وروز با وحشت و ترس سپری می‌شد و تنها چیزی که دریافت می‌کرد، خوراک ابتدایی از پنجره‌ی کوچک که ظاهرا سوراخ شده بود، برایش می‌انداختند. نیکبخت هم بیشتر اوقات غذا نمی‌خورد.
نیکبخت با مهارت در یک اتاق زندانی شده بود، دروازه اتاق‌اش را طوری مسدود کرده بود که کسی متوجه آن نشود، لباس‌های کهنه، تایرهای کهنه‌ی موتر و اشغال‌های دیگر را در اطراف این اتاق جمع‌آوری کرده بود تا کسی متوجه آن نشود.
علنی‌سازی ظلم بالای نیکبخت، تا حدودی همه‌ی شهروندان افغانستان را به شوک فرو برد، از این‌که یک برادر چقدر باید سنگ‌دل باشد تا بالای خواهر بی‌دفاع و بی‌گناه خود چنین ظلم و شکنجه‌ای را روا بدارد؛ در حالی‌که غیرت هنوزهم در جامعه‌ی افغانستان موج می‌زند و بسیاری از برادران محافظ خواهرش است و مراقبت می‌کند. اما این اتفاق در افغانستان رخ داده است، برای خواهری‌که به برادرش دختر خواستگاری می‌کند، صاحب زن و زندگی می‌سازد و برای ساختن زندگی برادرش مشکلات زیادی را متقبل می‌شود.
اگر تلاش‌های نیروهای امنیتی نمی‌بود، ممکن بود که نیکبخت سال‌های دیگری را در چنین شرایط دشوار سپری می‌کرد و شاید هم همانجا جان می‌داد، اما نیکبخت بازهم شانس آورد و از این زندان خانگی نجات یافت.
براساس روایت‌ها، درست زمانی‌که نیکبخت از این زندان نجات داده می‌شود، به ماموران امنیتی می‌گوید که به برادرش کاری نداشته باشند.
عبدالرحیم اجمل، آمر حوزه‌ی دهم امنیتی شهر کابل به رویدادها نیوز گفته که علت زندانی شدن نیکبخت خشونت‌ها خانواده گی عنوان کردوی گفت حدود یک هفته پیش نیروهای امنیتی با همکاری مردم محل این خانم را از ساحه‌ی چهاردهی، از مربوطات حوزه دهم نجات دادند.
این مسؤول امنیتی دلیل قید خانگی این خانم را ناشی از اختلافات خانوادگی می‌داند و می‌افزاید: «نیک‌بخت قبل از آن که زندانی شود، توسط شوهرش چهار سال بعداز ازعروسی شان وی را به دلیل بی‌فرزندی طلاق می‌دهد و پس از آن برادر ظالمش او را در یک اتاق تنگ تاریک زندانی می کند.
آمر حوزه دهم همچنان می‌گوید: زمانی‌که برادر نیکبخت نیروهای ما دست‌بند می‌زد، درهمان حالت می گفت که برادرک مرا خیراست غرض نگیرید.
نیک‌بخت حالا تقریبا از حرف زدن باز مانده است، ۲۵ سالِ بی درنگ را در تاریکی، روی زباله و مخروبه‌ها گذرانده است؛ اما جالب این است که او به نحوی از مسوولان امنیتی می‌خواهد که به برادرش ضرر نرسانند. غلام سخی با سه فرزندش در پیوند به این قضیه بازداشت شده و اکنون تحت بازجویی وزارت داخله‌ی امارت اسلامی قرار دارند.
نیک‌بخت اکنون در یکی از شفاخانه‌ شیخ زاهید مراقبت‌ صحی قرار دارد و داکتران می‌گویند که وضعیت صحی او رو به بهبود است.
عبدالحد داکتر بخش عاجل شفاخانه شیخ زاهد به رویدادها نیوز گفت بانو نیکبخت را زمانیکه در شفاخانه انتقال داداند وضعیت صحی و روانی‌اش بی‌اندازه خراب بود، حتا درست صحبت نمی‌توانست حتا نام خود را نیز گفته نمی‌توانست.
غلام سخی، برادر نیک‌بخت کسی که عامل تمام این بدبختی‌ها است و کسی که قلب اش از سنگ کرده هم سخت ‌تر بود، به رسانه‌ها گفته که از اعمال خود پشیمان است.
از سوی هم، باشندگان محل هم غلام سخی و یا برادر نیکبخت را یک شخص روانی توصیف می‌کنند و می‌گویند که او حتا با همسایگانش هم روابط خوبی نداشته است.
خادم حسین حسینی، مسوول منطقه‌ی چهاردهی می‌گوید که او در طول سال‌های گذشته متوجه این اتفاق نشده است و تنها چیزی‌که شنیده بود، این است که در خانه‌ی غلام‌سخی شخص دیوانه زندانی است.
خادم حسین همچنان در اظهارات خود گفت که باشندگان محل براین باور بودند که گویا او شخص زندانی را به روستا انتقال داده است،‌ زیرا هیچ نشانه‌ای دیده نمی‌شد یا صدایی هم شنیده نمی‌شد.
او به رویدادهانیوز افزود: «کودکانی‌که در کوچه سرگرمی می‌کردند، متوجه بی‌بی‌ نیکبخت شدند و به ما احوال دادند که یک شخصی در یک اتاق تاریک حضور دارد. من شب همان روز آمریت حوزه را در جریان گذاشتم و بعدش رفتیم حوزه را مطلع کردیم.
نیک‌بخت، از ولسوالی شیخ‌علی ولایت پروان است. او در سال ۱۳۷۷ خورشیدی هنگامی که یک دختر جوان ۲۵ ساله بود، توسط برادرش در یک اتاق تنگ و تاریک که یک ویرانه‌ای بیش نبود، زندانی شد.
  خبزگزاری رویدادها نیوز مینه حبیب

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا