خرافات چگونه بالای زندگی زنان افغان فرمانروایی می کند

رویدادها نیوز
ناهید خانم ۲۸ساله از ولایت پروان می گوید که او بخاطر جرمی که هرگز آنرا انجام نداده مجازات می شود.
وی گفت” پنج سال قبل گاو خسرم گوساله یی به دنیا آورد، ولی متاسفانه آن گوساله در گذشت. از آن به بعد خسرانم با اتهام اینکه من قدم نیک نداشته ام به لت و کوبم شروع کردند. آنها فکر می کردند که حضور من در آن خانه باعث مرگ گوساله شده است. آنها می گفتند که ورود تو به خانه ای ما قدم نیک نداشت و بدبختی آورد. اگر تو در این خانه بمانی ممکن است اعضای خانواده نیز از قدم بدت بمیرند”
نادیه در حالیکه اشک هایش را با گوشه ای چادرش پاک می کرد ادامه داد: ” آنها به حدی زندگی را برایم دشوار ساختند که احساس کردم دیگر نمی توانم تاب بیاورم، ولی با آن هم تلاش می کردم تحمل کنم، تا آن که یک روز به راحتی از خانه بیرونم کردند.”
نادیه را زمانیکه فقط ۹ ماه از عروسی اش می گذشت وادار کردند تا به خانه پدرش برگردد و پنج سال اخیر را در همانجا سپری کند.
وی افزود: ” شوهرم با آنکه من را به گونه رسمی طلاق نداده گفت طلاق استی. او در پنج سال اخیر هیچ گونه کمکی با من نکرده است.”
باورهای خرافاتی در جامعه سنتی و محافظه کار افغانستان معمول است، به ویژه در روستاها و مناطق دوردست آن. مثلا، نشستن زاغ بر بام کسی یا روفتن خانه در شب از نشانههای بدشگونی بهشمار میرود.
با این حال، برخی از این سنتها میتوانند تاثیرات جدی روی زندهگی زنان بگذارند. به عنوان مثال، بهسوی دختران نامزد یا زنان تازه عروسیشده بهگمان قاصدان باالقوه خوشبختی یا بدبختی دیده میشود و گاهیاوقات عواقب بدبختیهای مبنی بر گمان، ممکن است چندین دهه طول بکشد.
دلجان، خانم ۶۱ ساله از ولایت وردک تا حال بخاطری اتفاقی که در زمان تازهعروسی اش افتاده بود از سوی اقارب اش طرد میشود.
او میگوید: « در همان سالی که من عروسی کردم اتفاقاً مصیبتی سراغ باغ سیب خسرم آمد و تمام حاصلات آن پوسیدند. از همانسال به بعد خانواده من را بدقدم لقب دادند و به حدی توهین و تحقیر شدم که حتا از گفتن آن عاجزم.»
دلجان، قادر به خواندن و نوشتن نیست، اما با آنهم تردیدی در رد چنین باورهای خرافاتی ندارد.
او در خاتمه گفت: « در حقیقت هرآنچه از جانب خداوند در تقدیر آدم نوشته شده باشد، همان میشود. عقیده بر اینکه یک نفر خوشبختی میآورد و دیگری بدبختی کاملا نادرست است.»
در همین حال، کارشناسان میگویند که این گونه باورها بهواسطه جهل و نادانی دست به دست میشوند و بسی اوقات منجر به شکنجه جسمی و روحی م
در همین حال مسوولین در دفتر ساحوی کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان میگوید: « باورهای خرافاتی نوعِ دیگری از خشونت علیه زنان افغان است که میتواند زندهگی زیادی را تباه کند. بیسوادی زنان و هچنان عدم آگاهی آنها از حقوق شان باعث میشود تا آنان این خرافات را به راحتی بپذیرند. »
این مسوولین می گویند که کمیسیون حقوق بشر افغانستان کارگاههای آموزشی متعددی را برای زنان ایجاد کرده است، اما یک مشکل عمده ترس از حملات تروریستی است.
وی در ادامه گفتند: « ما به دلیل نبود امنیت به ساحات دوردست رفته نمیتوانیم و مردان نیز به همین دلیل برای زنان شان اجازه بیرون شدن از خانه را نمیدهند. به همین دلیل شماری زیادی از دختران از نعمت تحصیل محروم مانده اند.
ا این مسوولین می گویند که حکومت به دلیل ناکامیاش در طرح یک پلان منسجم برای بهبود زندهگی زنان، بیشتر مقصر است، اما وی همچنان علاوه کرد که افراد نیز باید در راستای برابری جنسیتی سعی و تلاش به خرچ دهند.
«زنان باید برای نجات شان از این وضعیت مبارزه کنند، در غیر آن مسوولیت بعدی به دوش خودشان خواهد بود.»
فرزانه صافی، رییس بخش حقوقی وزارت امور زنان فقط گفت که خرافات نه یک مسله حقوقی است و نه قضایی. وی در گفتوگویی با آی دبلیو پیآر افزود : « در وزارت امور زنان بحثی روی این مشکل صورت نگرفته است و ما زیاد در مورد آن نمیدانیم.»
در همینحال، جامعهشناسان میگویند که خرافات ریشه در تجارب تمام انسانها دارد، ولی در جوامع رو به انکشاف بیشتر دیده میشود. وقتی دانش نباشد مردم رویدادها را به اساس باورهای خرافاتی شان تفسیر میکنند.
بریالی فطرت، استاد علوم اجتماعی در دانشگاه کابل می گوید که باورهای نامعقول درحقیقت سرپوش گذاشتن بالای ناتوانایی ها خطا ها و همچنان تسکین روانی دربرابر نا ملایمات زنده گی پنداشته میشود .
وی گفت « این عقیده در کشورهای انکشاف یافته رو به کاهش است، اما در اکثر جوامع عقبمانده مردم تا هنوز به مفکورههای چون: بخت نیک، بخت بد، بد چشمی و نشانههای بدشگونی، عقیده دارند. آنها اتفاقات و حوادثی که هیچ ارتباط منطقی و عقلانی با هم ندارند را نظر به باورهای خرافاتی شان تعبیر میکنند، نه به اساس علت و معلول.»
آقای فطرت میپذیرد که زنان افغان بیشتر در برابر این مشکل آسیب پذیر اند.
«زنان از هردونگاهِ اقتصادی و سیاسی در کنترول مردان اند و سطح دانش و آگاهی آنان نیز پایین و غیر معیاری است. از سوی دیگر، زنان معلومات کمی در باره حقوق شان دارند، بنابرین ناگزیر میشوند پیامد اتفاقاتی که اصلا مربوط شان نمیشوند را تقدیر گفته بپذیرند.»
علمای دین نیز به این باور اند که باورهای خرافی در تناقض با عقیده اسلامی قرار دارد.
داعیالحق، معاون وزیر حج و اوقاف میگوید که خرافات اساسی در دین ندارد و کاملا نادرست است. تقدیر یا سرنوشت در اسلام وجود دارد و آن هم از جانب خداوند زمانیکه یک فرد در ماه چهارم انکشافاش در بطن مادر میباشد تعیین میشود. ما به علمای دین و امامان مساجد دستور داده ایم که در خطبههای شان مردم را در این مورد آگاهی دهند.
در همینحال، شاهدان میگویند که گرایشها در حال تغییر اند، بهویژه در میان افراد با دانش.
نرگس که ۳۰ سال عمر دارد میگوید پس از وقوع حادثه ی که پیش از عروسی اش اتفاق افتاده بود می هراسید که نامزدی ا ش به اتهام بد قدم بودن فسخ نشود
وی گفت «هنگامی که خانواده نامزدم از کابل جهت اشتراک در عروسی به سوی کندز می آمدند در مسیر شاهراه حادثه کردند. در این حادثه ترافیکی یک کودک چهار ساله جان باخت و بسیاری دیگر زخمی شدند. وقتی اقاربم که جهت اشتراک در عروسی به خانه ای ما جمع شده بودند در باره حادثه شنیدند، شروع کردند به انتقاد کردن بالای من. شنیدم که برخی از آنها می گفتند، عروس بدقدم است، آینده خسرانش با او چه خواهد شد؟ می ترسیدم که مبادا خانواده نامزدم نیز چنین فکر کنند و نامزدی من با پسر شان را فسخ کنند، اما وقتی رسیدند توجهی به این حرف های خرافاتی نکردند، به خاطریکه آنها مردمان با دانشی استند.»



